البنت الشلبية
عيونها لوزية
بحبك من قلبي
ياقلبي انت عنيا
بحبك من قلبي
ياقلبي انت عنيا
حد القناطر
محبوبي ناطر
كسر الخواطر
ياولفي ماهان عليا
كسر الخواطر
ياولفي ماهان عليا
بتطل بتلوح و القلب مجروح
و أيام عالبال بتعن و تروح
تحت الرمانة
حبي حكاني
وسمعني غناني
ياعيوني
وتغزل فيا
وسمعني غناني
ياعيوني
وتغزل فيا
ترجمه فارسی
دختر الشلبیه چشمانی بادامی دارد.
من تو را دوست دارم از صمیم قلبم…
تو چشمان من هستی.
زیر پلها، محبوبم در انتظار است؛
معشوق من!
این که چهره خاطراتم خراشیده شود برمن گران می آید…
از دور دیده میشود؛ در حالیکه قلبش ترک برداشته است…
روزها ( و خاطرات) در ذهنم می آید و می رود…
زیر درخت انار،محبوب من، با من حرف های عاشقانه زد…
برایم آواز خواند
و غزل گفت…