لو كنت نغمّض عينيّا
و تاخذني الأحلام من يديّا
و نعلى و نحلّق في سماء جديدة
و ننسى الوجايع ،
لو كنت نسافر في خيالي
نزرع و نبني قصور ليالي
يكبر فيها الحب و آمالي و نمحي الآلام ..
دنيا ترى فيها ملامح ناس
قوسها الضلم و البؤس و القهر
من واقع عاسر يعبث بكلّ ما نبنيه ،
دنيا علت فيها أسوار طغيان
سحق فينا أحلاما أحلامْ
و عمّ الظّلام و الأنانيّة في كل القلوب
ترجمه فارسی
اگر میتوانستم چشمانم را ببندم
و رویاها دستان مرا میگرفتند
برمیخاستم و در آسمانهای نو پر میگشودم
و آنگاه غم خود را فراموش میکردم
اگر میتوانستم در خیال خود سفر کنم
کاخ ها وشب های مملو از عشق خلق میکردم
تا در آنجا امیدهایم قد بکشند و دردهایم را فراموش کنم
دنیایی که مردمان امروزی را در آن میبینم
چهره ای پر از ظلم وبدبختی ورنج دارد
دنیایی با واقعیت های تلخ که خواسته هایمان را درو میکند
دنیایی که در آن دیوار های استبداد بالاتر می روند
و همه ی خیالات و رویاهایمان را خُرد میکند
و سیاهی و خودخواهی را بر قلب ها می نشاند